این ایده خیلی خوبی بود که صاحب کافه همسرش را پشت پیشخوان بگذارد. مشتریان دسته دسته آمدند. بله، همسر نیمفومونی همیشه توجه بیشتری را طلب کرده بود، اما حالا برای تجارت خوب بود. جذابیت های او همیشه در تجارت بود، قهوه و همچنین الکل فروخته می شد و حتی افراد همیشگی خود را داشت. حتی یک باریستا هم می توانست به شهرت برسد اگر شوهرش اهمیتی نمی داد.
آیدین| 34 چند روز قبل
برگرد پیش من
دختر| 31 چند روز قبل
من تقریبا هر روز اینطوری لعنت می کنم با اینکه 18 سال است که ازدواج کرده ایم.
مهمان کسیوشا| 12 چند روز قبل
وای چه دوست پسر مهربان و شاغلی پیدا شد، سبزه خوش شانس بود. نوازش ها به وضوح موفقیت آمیز بود و فقط دهانی نبود.
بلژین| 40 چند روز قبل
این کاری بود که با او کرد. آهاهاهاها
سانجیت| 36 چند روز قبل
#چطور اون اینقدر بزرگه و تا آخر اومده، اوه، بهش میدم #
این ایده خیلی خوبی بود که صاحب کافه همسرش را پشت پیشخوان بگذارد. مشتریان دسته دسته آمدند. بله، همسر نیمفومونی همیشه توجه بیشتری را طلب کرده بود، اما حالا برای تجارت خوب بود. جذابیت های او همیشه در تجارت بود، قهوه و همچنین الکل فروخته می شد و حتی افراد همیشگی خود را داشت. حتی یک باریستا هم می توانست به شهرت برسد اگر شوهرش اهمیتی نمی داد.
برگرد پیش من
من تقریبا هر روز اینطوری لعنت می کنم با اینکه 18 سال است که ازدواج کرده ایم.
وای چه دوست پسر مهربان و شاغلی پیدا شد، سبزه خوش شانس بود. نوازش ها به وضوح موفقیت آمیز بود و فقط دهانی نبود.
این کاری بود که با او کرد. آهاهاهاها
#چطور اون اینقدر بزرگه و تا آخر اومده، اوه، بهش میدم #